باور مهر معشوق



سالها بود که بر پنجره ی عاطفه ام
گل یخ می روئید
پیش از اینها گل گلدان به سرابی خوش بود
سالها بود که در دل هوس دیدارش
سر به سر با ما بود
روزی اما آمد....
روز تابستانی.....
و پسَش
ژرفی و سرخیِ تن پائیزان
روزی اما انگار
لاله ای شعله کشید
و زمستانی چند
دل سرمازده آتشکده شد
آخ... آتشکده شد
.................

نظرات 32 + ارسال نظر
ناموجود دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:35 ب.ظ http://namojood.persianblog.com

این یکی وزنش خیلی عالی بود...آخ عالی بود

پارسا //پرومته سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:10 ق.ظ http://prometeous.persianblog.com

گریز و باز هم گریز .. این بود اندیشه من از هوایی تاریک در خلوت مخمور اندیشه ام .. تا که تو امدی .. و من از هبوط خویش دلشادم... مهر افزون..خوش زی..

ترسا سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:41 ق.ظ http://www.tarsaa.blogspot.com/

مطلبی را که برایم نوشته بودی خواندم. ۱۰ بار خواندم. خواهرم. گلم . دوستت دارم. کلمه کم آورده ام. در بد تریت لحظه ها خواندمش و آرامم کردی...

حامد سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:36 ق.ظ http://naslesabz.persianblog.com

سلام.خوبی مانا...........باز عشق می بینم در لغاتت.
باز بوی خوش طراوت ژیچیده در این خانه............
راستی بیا این بار یه نظر به این شعر بده........
این قدر با ما بد تا نکن دیگه..........اهن.........
همیشه خانه قلبت میزبان عشق باشد و عشق همیشه مهمان ان.تو که شادی آوری در این عصر بی محبت.........

صف سری سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:39 ق.ظ http://safsari.persianblog.com

مبارک است؟......................................................

دی داد سه‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:12 ب.ظ

دیدار مبارک

طرقه چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:59 ق.ظ http://shameghariban.persianblog.com

سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی...مانا...یادی نمی کنید بانو!؟

سحر چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:35 ق.ظ http://afsaneyemaneli.persianblog.com

سلام مانا جون. کاشکی وقتی میومد دل سرمازده آتشکده می شد ! اگه یخ زده شد چی ؟! همون بهتر که نیاد و گل گلدون با همون سراب خوش باشه !

بهناز چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:08 ب.ظ

مانایی :(
مانایی....
هر روز سخت تر می شه...
:(
مانایی زنگ بزنم چی بگم :(؟...
مانایی من قوی باش ...
اه
لعنت به من
حرف زدن هم بلد نیستم...
مانا یی مشتتو محکم کن...
ببر بالا
انگار به هدفی نامعلوم مشت می زنی...
حالا همین طور نگه دار
.
.
.
آآآآآ! این تیپی دوستت دارم! :)

شقایق ( بربادرفته ) پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:23 ق.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

دل سرمازده اتشکده شد ... همه جا را سوزاند ... همه جا را سوزاند ...

فرامرز پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:32 ب.ظ http://farasolove.blogsky.com

سلام مانا عزیز...خوبی آبجی...راستی آره زده به سرم می خوام حرف بزنم ...نوشته این دفعه کوتاه بود و زیبا...راستی مرسی از اینکه لینک منو گذاشتی....فدات شم فرامرز

شقایق ( بربادرفته ) جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:32 ب.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

سر نمیزنی؟

حسین جمعه 16 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:53 ب.ظ http://lolo666.persianblog.com

اگه من هنوز لولوی تو ام ..از من بشنو گه:..مشکی رنگ عشقه...

از طعم این آتش بگو!
شاد باشی.

ترسا شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:12 ق.ظ http://www.tarsaa.blogspot.com

مانا!!! دوستت داریم ها!!! کجایی؟

اردلان شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:40 ق.ظ http://ardalan235.persianblog.com

ای بسا همه ما که به سرابی دل خوشیم ؛ شاید از پس این روزهای پاییزی اتشکده ای سر بکشد .

سهیل شنبه 17 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:12 ب.ظ http://king.blogsky.com

بلاخره سلطان یه سری هم به خونه تو زد
قشنگ می نویسی عزیز عاشقی اما عاشقی پایانه خوشی نداره

ونوس یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:03 ق.ظ http://adi-venus.persianblog.com

به گمانم که تورا به خواب دیدم ... با بالهایی رنگین و صدایی به گرمای خورشید تابستانی که مرا در بر گرفت و برد به آنجا که نمیدانم کجا بود ... صدای تو را شنیدم ... واضح تر از آنچه باید٬ و مرا نوازش کرد آن نیایش آسمانی که امروز کم دردتر از دیروزم ... که امروز عاشقانی را میشناسم که یقین دارم مرا نیز به کیش خویش روزی راه خواهند داد!!!! من کوچکتر از آنم اما جسارتِ عشق عاشقان را هیچ چیز مانع نیست ... هست؟؟؟ شعله ای زان آتشکده بر ما زده است !!! حال سوختن خوش است یا ساختن؟؟؟

آرش یکشنبه 18 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:37 ب.ظ http://forever.persianblog.com

سلااااااااااااااااااااااااام....خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟

طرقه سه‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 06:08 ق.ظ http://shameghariban.persianblog.com

این قدر بی معرفت بودی؟!

حسین سه‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:03 ق.ظ http://lolo666.persianblog.com

مگه دله آدما چه قدره که بتونن دل بشکنن....بیا تا در دله آتشکده ات گل دل هدیه نشانم ..هر صبح

محمد مهدی سه‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:19 ق.ظ http://hichestani.persianblog.com

آتشکده شد !!!!!!!!! آتشکده زرتشت هم تو یکی از روزای خدا به چشمه اب بدل شد !!!!! اتشکده دل ما که سهله خدا میدونه به چی بدل میشه؟ چشمه !!!یا کوره سوزاندن دلهای عاشق!!!!!!!

مانا پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:46 ق.ظ http://setarehbaroon.persianblog.com

به به میبینم که یه نفر هم اسمم پیدا شده که کلی وبلاگش خوبه هاااااااااا
وقتی فهمیدم اسمت ماناست کلی ذوق کردم آخه چون اسم کمیابیه هرجا اسم مانا میبینم ذوق میکنم
تو اولین فرصت لینکتو با اجازه میذارم میشه شمام بذاری لینک مارو؟

رضا پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 01:52 ق.ظ http://www.marzban.persianblog.com

و من از پس این حادثه تلخ گریَم بر گل یخ که دگر ندارد جایی در پنجرهء دلم.......

شقایق ( بربادرفته ) پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:01 ب.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

نیستی مانایی ...

زهرا پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 07:31 ب.ظ http://13661988.persianblog.com

سلام . شعر قشنگی بود . موفق باشید .

منم ! آرش کمانگیر پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:31 ب.ظ http://www.kamangir.blogsky.com

کجایی ؟ کجایی ؟ بـــــــــــــا بــــــــــــــــــــــــــا جان ؟ کجایی ؟

حامد جمعه 23 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:59 ب.ظ http://naslesabz.persianblog.com

به مانای عزیز.........
تو هم که مثل من گمشده ای............
نبودم ئ به تنها چیزی هم که فکر نکردم وب بود..........
حال که باز آمده ام می بینم که تنهایی حمله کرده بر در و دیوارش.......
راستی نگران حالت هستم........اوضاع آن سر کشیده که به درد انداخته بودت؟
حالت که خوب هست ؟ به من بگو..........بگو مانا......
منتظر شنیدن خبری از سویت.

سحر جمعه 23 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:01 ب.ظ http://afsaneyemaneli.persianblog.com

سلام عزیزم. پیغامت رو دیدم. فقط می تونم بگم شوکه شدم. می شه بیشتر توضیح بدی ؟!

فرهاد جمعه 23 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 04:33 ب.ظ http://notme.persianblog.com

اینجا چه آتشی به پاست !

کسری جمعه 23 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:04 ب.ظ http://kasra2754.persianblog.com

رفتی و زنده نگه داشته ام یاد تو را...
از خدا میطلبم زندگی شاد تو را

نیلوفر یکشنبه 2 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:29 ق.ظ http://niloofarestan.persianblog.com

چقدر روان و بی تکلف مینویسید. غمتان که دل آدم را بدجوری به درد میاورد. اما از قلم زبیایتان لذت بردم. قوی باشید مانای عزیز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد