...



مستم.....
از نبودنت....
از نیامدنهایت....
از تنهائی عریان خویش ...از خنکای پائیزی که همیشه دیوانه ترم می کرد....
مستم.....از اینکه تو دیگر نیستی .....

بانوی شهر تنهائی.... !!

هی!  نمی دانستی ؟
من مهره ی مار دارم؟؟!