شناسنامه ای سوراخ
آویخته بر میخ
که زمانی اسم زیبای مرا
مردی سیاه با آن گویش غلیظ نمی دانم کجائی
تویش نوشته بود.
حالا توی صندوقچه ی کوچک ام
همراه چشمان تو در گورخاطرات
خاک می خورد....