پس از واقعه

باز گشته ام از برزخ
جائی مانند هیچ کجا
در کنار کسی مثل هیچ کس
مانا اینجاست
جاریست
ای تمامی آنها که دوستم می دارید
ای تمامی آنها که دوستتان می دارم
و حتی شما که دوستم نمی دارید
آیا باز صدایم نمی کنید؟

نظرات 42 + ارسال نظر
حانی یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 02:00 ب.ظ

خدا رو شکر برای وجودت عزیز دل

[ بدون نام ] یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:08 ب.ظ

خوش آمدی پس از واقعه

احسان .... تـــــــــه خطی یکشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:46 ب.ظ http://ehsan-lam.blogsky.com

سلام .... ببخشید دیر اومدم ..... زیبا بود .... موفق باشی بای

رضا دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:40 ق.ظ http://www.marzban.persianblog.com

سلامی دیگر..........معلومه کجایی؟......عجب سئوالی،خب معلومه دیگه........خوش آمدی.............راستی وقت کردی لینک منم بزار.........یا حق

حامد دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:42 ق.ظ http://naslesabz.persianblog.com

مانا جان سلام.
تو هم که مدام از پس واقعه ها می آیی و می روی.
ما را هم که فراموش کرده ای . همان گونه که خدایمان ...
نیستی و این برای من سخت . ما منتظر هستیم حتی اگر بخواهی قلمت را کنار بگذاری.می مانیم تا ....
برای عزیزانمان دعا کن . نسل سبز ما این روز ها هوایش بارانی است. دوست داشتی خیس شدن را از پس یک واقعه به خانه مان سری بزن.
برای تو ای نا شناس .ما در پس این کابل ها در انتظاریم.

آقا طییب. دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:39 ب.ظ

چشم.مگه تو گذاشتی رفتی .گفتی با خودت که ا خدا مر گمان بدهد داداشی هم داشتیم .هر چند برای روزهای خوشی.چشم با وحید کاری ندارم از اول هم کاری نداشتم اصلا میروم و برایش مینویسم دسته کورها به وجود شما احتیاج مبرم دارد.لطفا قدم رنجه کنید و....(داشتم عادت میکردم.داشتم کم کم عادتمیکردم اینجا نیام تو کامنتای خودم هم دمبال مانایی نگردم حالا هم که اومدید.خوش اومدید.شاید نه حتما با خودتون میگید این اون طییبی که من میشناسم نیست.باشد من که چند ماهی هست با خاطرهء‌مانا صفا میکنم.ببخشید هر قدر سعی کردم از این شیرین تر نشد بنویسم.لعنت به هر چی وبلاگ دو نفرهء بد قدمه .بگذریم بگذریم بگذریم بگذریم.هر چی ادامه میدم بد تر میشه.دم امتحاناحال نداشتمون گرفته تر شد.واسه معذرت خواهی بخاطر این نو شته ها ......برمیگردم.

مسیح دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:03 ب.ظ http://bitwise.persianblog.com

سلام... برزخ‌ات را می‌شناسم انگار.. و ... متاسفم.

آقا طییب. سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:22 ق.ظ http://barooni.persianblog.com

سلام آبجی .تا اولین امتحانم کمتر از ۲۴ ساعت مونده.گفتم که...واسه معذرت خواهی میام.اما یه حرفی نگفته مونده.آبجی گوش یکیمون که رفته بی خبر و اون یکی رو احساسشو عشقشو کفی کرده باس کشیده شه.اگه اون گوش مال ماس خوب یا علی بکش ابجی بکش هر چه از دوست رسد نیکوست.اصلا ما که از اول یقه کتمونو دو دستی پیشکش کرده بودیم.بزن تو گوشمون ابجی بزن که نگن داره بی لهونه گریه میکنه مرده گنده.ده بزن ده.باز داره تلخ میشه حرفام .زودتر برم.راستی خیلی سنگین بود برام .اما رفتم پیشش گفتم بیاد واست کامنت بذاره.نوشتم ابجیم کم ادم راستکی تو کوچه و خیابون میبینه اینجا هم دلش هوای تو رو کرده.اگه نیاد میرم التماس میکنم.یهبار خوشگل دعامون کن.تا فردا خوشحال بیام پیشت.(کسی به من نگفته بود که خانه بی تو مانده .که شهر از تو خالی است کسی غزل نخانده)هنوزم آبجی ،ماناس واسه طییب.یا حق.

شقایق ( بربادرفته ) چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:24 ق.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

وایییییییی ... سلام ... اومدی عزیزکم؟ خوش اومدی که برگشتنت دلمو شاد کرد ... منتظرتم خانومی ... بیا خونه امو گل بارون میکنم به صفای قدمت ...

هدهد (سیمرغ) چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:25 ق.ظ http://sheyton.persianblog.com

میخواهم از بغضی بگویم که شاید گلوی تو را هم میفشارد ... بیا با هم بگرییم ...

شهرام چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:29 ق.ظ http://shahramfree.persianblog.com

اگه می خوایی در مورد کامپیوتر بیشتر بدونی به من یه سر بزن.به تمام سوالات هم جواب می دم.

[ بدون نام ] چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:50 ب.ظ

سلامی دوباره......ممنون که سر زدی....نمیدونم شاید قاطی کرده باشم....ولی این فقط گشایش یک عقده بود.......یه نوشته سیاه........از اون نوشته هایی که بعضی آرزوشو دارن ولی جراتشو ندارن میترسن سنگ شن.........این فقط یه گپ بین دو تا رفیق بود همین.........منتظر نوشته ات هستم...............یا حق

راحله چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 12:55 ب.ظ http://nabzedarya.pesianblog.com

سلام مانای عزیز!!!خیلی خوشحالم کردی که کامنت گذاشتی...امیدوارم که حضورت پر رنگتر بشه...بازم منتظرت هستم...

رضا چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:34 ب.ظ http://www.marzban.persianblog.com

ببخشید نوشته ۱۲ مال من بود که اسمم ولینکم جا افتاد........

امیر شاه ولد چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 04:40 ب.ظ http://shahnameh.persianblog.com

باید از غلاف خودمون خارج بشیم. دیگه بسه بنویسیم حالمان خوبه وسلامت هستیم ، شما چطورید، چکار میکنید؟
دیگر زمان حکمرانی بزرگترها بر کوچکترها از بین رفته، الان ایده کسانی فقط می تواند تاثیر گذار باشد که بیشتر،سریعتر و قوی تر جلو رفته اند موفق باشی

حامد چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:13 ب.ظ http://varteh

هی خنگای خدا!
نکنه جدی جدی فکر کردین من اهل قهر و این جنگولک بازیام ؟
الحق که خنگین !
چته تو ؟
راستی جان من چهار خط مطلب می تونی بنویسی توش اسمت نباشه ؟ مگه حافظی تو ؟؟
دیگه ام اینکه اون بچه جنوب شهرو بگو بشینه سر درسش . بعید می دونم استاتیک هم پاس کرده باشه !!
میای اون ورا راجع به نوشته هام نظر بده . تعریف معریف نه ها . اینقدهم این وبلاگ و ملحقاتشو جدی نگیر .
دیگه ببخشید بدو بیراه و متلکش این دفه کم شد ! جبران می کنم !

حامد چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:15 ب.ظ http://varteh

آهای ملت !
ترو خدا این مانا رو صدا کنین ! الانه میره خودشو می کشه کار دستمون میده وا !!

آقا طییب. چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:19 ب.ظ

به این اقای چراغ قوه بگو پاس کردم با ۱۴.۵ هم پاس کردم.چقد هم که قهر نکرده بودی قناری.
مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااینم صدا.انقد کم بد و بیراه نوشته شک کردم که خودش باشه.بالاخره هر کی یه مشخصه ای داره دیگه.

حامد چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:58 ب.ظ http://varteh

فقط یه احمق دوبار از یه سوراخ گزیده میشه ! این اخویت (از نوع مجازی البته) در حد من نیس ! بگو بره تو لونه اش ، اینقدم دم تکون نده که عق می زنم باز !
با آدم حسابیا بگرد بابا ! این عتایق چیه دور خودت جمع کردی !
چیه پیدات نیس ؟ داری یه شعر میگی توش مانا نباشه ؟ عمرا!

گل غم چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:18 ب.ظ http://golegham.persianblog.com

سلای مانا جون..
دیگه سراغمو نگرفتی...فکر کردم حوصلمو نداری:)
من همیشه بهت سر میزنم و نوشته های قشنگتو میخونم..
دلم برات تنگیده بود:*
خوشحالم دوباره سر زدی:)

حامد پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:23 ق.ظ http://varteh

هی !
نکنه مردی از بس جون نداشتی !
نکنه طرفدار های ادبیات این مرز و بوم ترورت کردن !!!:)))

حامد پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:28 ق.ظ http://varteh

راستی !
یکی که آبروی حامدا رو برده اون بالا در پس کابلها در انتظاره !
در انتظارش نذار /تاریک و تارش نذار / بیشتر ازین غصه رو ....از این مزخرفات !
میگم در پس کابل ها در انتظار موندن خیلی باس بد باشه !اینا کی ان به خدا ! لطفا طوطی رو بذار دهن قند !

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:56 ب.ظ http://c

سلام.......جالب بود ........راستی من برگشتم بیاید پیشم ملاقات......موفق باشی

آقا طییب. جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:15 ق.ظ

چقد پر رو این آدم اونی که کم اورد همون بود که تریپ رنگ خدا گرفت و با ناله گفت من دیگه واستون کامنت نمی ذارم.چت بازه دیگه کاریش نمی شه کرد.

داستان‌گو شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 01:56 ق.ظ http://Dastangooo.persianblog.com

مانا.....مانا......../.

احسان..شمن شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:43 ق.ظ http://kerman.blogsky.com

ای تمامی آنها که دوستشان میداشتم..هنوز مرا دوست دارید؟آیا باز صداتان را خواهم شنید؟

صنم شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 10:54 ق.ظ http://sanam59.persianblog.com

اگه خودت ٬ خودت رو یادت نره ....بقیه هم صدات می کنن....

هدهد (سیمرغ) شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:24 ب.ظ http://sheyton.persianblog.com

مانا جان مطلبی دارم در خور قلب دردمندت ... منتظرم

حامد شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:53 ب.ظ http://naslesabz.persianblog.com

سلام. تنها بودم گفتم سری بزنم شاید دلکم وا شه.
چیز جدیدی نبود ولی برام همین دیدن صفحه ش کافی بود.
بیا گخ منتظرم .بیا ای اشنای دور .ای آده از واقعه ها .
من راببر به واقعه ها.
به ما سر بزن اگر چه باز هم نو میدی است که از سوراخی
تنگ به امید می نگرد.

الی یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:10 ق.ظ http://elikoochooloo62.persianblog.com

مانای عزیز..نمی‌دونم چی بگم..بیا برگردیم..

گل غم دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:41 ق.ظ http://golegham.persianblog.com

مانا جون ؟چرا نمی نویسی؟
منتظرم...
خوشحالم کردی با کامنت:)

شقایق ( بربادرفته ) دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:06 ب.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

مانا مانا ... کجایی دوباره عزیزکم ؟

کودک دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:09 ب.ظ http://sabida.persianblog.com

درود...ما که در کویر می‌رآندیم چرا آخری چنین نمی‌پنداشتیم؟...عزیز برزخ ابتدای راه بود نرسیده به مقصد بازگشتی؟...بدرود...یاعلی.

باران دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:02 ب.ظ

مانا ... مانا دیگه خسته شدم... :( مانا می خوام گریه کنم ... ماااناااااااا :(((((((((((((((((((( ...................


٬کجایی؟٬

ترسا سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:26 ق.ظ http://tarsaa.blogspot.com

بی گمان با تو هستیم...

حامد سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:30 ب.ظ http://naslesabz.persianblog.com

سلام .باز هم که نیستی مانا....
بد جور سرت شلوغه فکر می کنم.

امیر چرندی چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:28 ق.ظ http://charand.blogsky.com

سلام .....جالب بود .....طرفهای ما هم بیایین خوش میگذره .......یا حق

باران چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:07 ب.ظ

در راه وطن جان باید داد... وبلاگ که سهل است...
لینک من را پاک کن :(... مانا بعد از این کجا هم را ببینیم؟:(...

حامد چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:10 ب.ظ http://varteh

هی ! جدی فکر کردین من به همین راحتیا میرم !

حامد چهارشنبه 4 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:11 ب.ظ http://varteh

راستی اسم ناشر اثرت چیه ؟ طفلی دل شیر داره !!!!!:)

آشنا جمعه 6 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:01 ب.ظ http://aaashna.persianblog.com

ما که نفهمیدیم بالاخره چیکاره ای

مهتاب یکشنبه 8 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:27 ب.ظ

سلام
از روزی که در اون یکی سایت پیدات کردم دیگه ننوشتی امروز دوباره سر زدم و باز نا امید برات پیام گذاشتم اما بعد رفتم به وبلاگ مسیح و در قسمت پیام ها ادرس جدیدت رو پیدا کردم فقط امیدوارم اینو به روز کنی
با بهترین ارزوها برای تو
خدانگهدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد