زمزمه های پر عطشت......
بر چنبره ی افعی وار ذهنت
من...اینک ایستاده ام
قدمهایت کجایند؟
چشمان زلال تو چه را می بینند؟
کمان ابروانت در هم پیچ می خورد اما هنوز
این منم
ایستاده
بر چنبره ی افعی وار ذهنت
*******************************
دل ضعفه های دمادم دلباختگان
سختی خارای دل معشوق را
آیا
موم تواند کرد؟